سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از محبوب ترینِ کارها نزد خداوند متعال، زیارت آرامگاه حسین علیه السلام است . [امام صادق علیه السلام]
 
یکشنبه 91 دی 24 , ساعت 7:33 عصر

تصویری از شکنجه در زندان‌های سعودی

به تازگی تصویری توسط فعالان حقوق بشر عربستانی در پایگاه‌‌های اینترنتی اجتماعی منتشر شده که یکی از شیوه‌های شکنجه در زندان‌های آل سعود را نشان می‌دهد.


به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری الجزیرة العربیة، فعالان حقوق بشر عربستانی در پایگاه توئیتر عکسی از شکنجه زندانیان عربستانی منتشر کرده و در توضیح آن نوشتند: «تصویری که مشاهده می‌کنید، متعلق به شکنجه زندانیان گوانتانامو یا ابوغریب نیست، بلکه مربوط به شکنجه زندانیان در زندان‌های آل سعود است.

در ادامه این گزارش آمده است: همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، مردی از دو پایش آویزان شده و دستانش هم به میله‌ای که دو پایش در آن زنجیر است، بسته شده است.

بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری بارها رژیم سعودی را به دلیل نقض حقوق بشر در زندان‌هایش محکوم کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به شبکه عربی اطلاعات حقوق بشر اشاره کرد که چندی پیش در بیانیه‌ای از شکنجه زندانیان عربستانی و وارد آمدن آسیب‌های جسمی به آنها اظهار نگرانی و اعلام کرد که شکنجه‌های صورت گرفته در زندان‌های رژیم سعودی در مواردی به معلول شدن زندانیان انجامیده است.

شبکه عربی اطلاعات حقوق بشر در بیانیه خود به «محمد طاهر الشمیمی» (17 ساله) از ساکنان العوامیه در شرق عربستان اشاره می‌کند که بر اثر شکنجه‌های زندانبانان رژیم سعودی قدرت تکلم خود را از دست داده است.


دوشنبه 91 دی 18 , ساعت 1:25 عصر

در تشّرف علّامه سیدمحسن امین عاملی آمده که حضرت برای جمعی از یارانش بیاناتی ایراد می‌فرمود. از جمله فرمود: فرزندان حضرت زهراعلیها‌السلام اگر گرفتار انحرافی شوند، آخر کار، حقّ را دریافته از دنیا می‌روند. و فرمود: امیرعلی شریف مکّه در حال مرگ است. و من (سیدمحسن امین) که در عرض هفت سال اقامت در مکه و شرکت در مراسم حج، در آرزوی دیدار یار بودم؛ نگران آن دوست شدم و سریع خود را به منزل امیرعلی رساندم. دیدم همه اطرافیان نگران حال او هستند، و تا وارد سالن استراحتش گردیدم دیدم همان وجود مبارک بر بالین امیرعلی، نام امامان اثنی‌عشری را با کلمه حجةالله تلقین می‌کند. تا به خودش رسید، فرمود: بگو اشهد انک حجة‌الله. شهادت گفتن همان و تمام کردن همان.

من از مهابت آن حضرت ساکت بودم که خیلی سریع تشریف بردند. تکانی خوردم که آقا کجا رفت؟ دیگران و بی‌خبران گفتند: که کجا رفت یعنی چه؟ آری آن را که خبر شد، خبری باز نیامد.


شنبه 91 دی 2 , ساعت 2:28 عصر

دادگاه امنیتی ریاض عالم شیعی سعودی را به سه سال حبس محکوم کرد

 

دادگاه عربستان سعودی این روحانی شیعی را به تحریک مردم علیه دولت برای تغییر نظام متهم کرده است؛ این در حالی است که این عالم شیعی سعودی در پی دعوت مکرر به انجام اصلاحات در عربستان از جمله آزادی مناسک دینی، توقف تبعیض طایفه‌ای و احترام به حقوق بشر بازداشت شد.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، دادگاه امنیتی ریاض، پایتخت عربستان طی حکمی شیخ توفیق عامر را به سال حبس محکوم و وی را از ایراد خطبه در مساجد و همچنین سفر به مدت 5 سال منع کرد.

صادق جبران، مشاور حقوقی عربستان و وکیل شیخ عامر در صفحه شخصی خود در توئیتر با تأیید احکام صادره اعلام کرد: شیخ عامر بازنگری در این احکام را خواستار شده است.

این احکام در حالی صادر شده است که شیخ توفیق عامر حدود 2 هفته قبل شرط اعلام‌شده برای آزادی خود مبنی بر عدم ایراد خطبه در مساجد را نپذیرفته بود.

صادق جبران پیش از این اعلام کرده بود: شیخ عامر به دلیل عدم امضای تعهدنامه‌ای که وی را از ایراد خطبه در مساجد منع می‌کرد، آزاد نشده است.

بنابر این گزارش، شیخ توفیق عامر بیش از 17 ماه است که در بازداشت به سر می‌برد، وی اوایل ماه آگوست سال 2011 هنگام بازگشت به منزل پس از اقامه نماز مغرب در مسجد جامع «ائمه بقیع» در منطقه «هفوف» واقع در «احساء» توسط نیروهای امنیتی عربستان بازداشت شد.

دادگاه عربستان سعودی این روحانی شیعی را به تحریک مردم علیه دولت برای تغییر نظام متهم کرده است؛ این در حالی است که این عالم شیعی سعودی در پی دعوت مکرر به انجام اصلاحات در عربستان از جمله آزادی مناسک دینی، توقف تبعیض طایفه‌ای و احترام به حقوق بشر بازداشت شد.

 


برچسب‌ها: دادگاه امنیتی ریاض عالم شیعی سعودی را به سه سال حب, شیعی, سعودی, حبس, محکوم, شیعه نیوز

 


شنبه 91 دی 2 , ساعت 2:28 عصر
چهارشنبه 91 آذر 15 , ساعت 3:7 عصر

گفتم:مادرجان بیا ناهار بخوریم... گفت:ناهار چی داریم؟ گفتم:باقلا پلو با ماهی... خندید و گفت:ما امروز این ماهی ها رو میخوریم...یه روزی هم این ماهی ها ما رو میخورند... . . چندسال بعد در عملیات والفجر هشت در اروند گم شد... . مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد...


دوشنبه 91 آذر 6 , ساعت 2:41 عصر
19/8/91
12:5 صبح

ماجرای خواندنی یه راننده زرنگ + طنز

بدست choobak33 در دسته

 

اتفاق جالبی که در اتوبان رخ داده: راننده توی اتوبان با سرعت 180 کیلو متر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کند و ماشینش رو متوقف می کند. پلیس میاد کنار ماشین و میگه گواهینامه و کارت ماشین !
داستان جالب آقای اصفهانی زرنگ

راننده با میگه :من گواهینامه ندارم.این ماشینم مالی من نیست کارتا ایناشم پیشی من نیست…

 *من صاحب ماشینا کشتم ا جنازاشم انداختم تو صندوق عقب.چاقوشم صندلی عقب گذاشتم.حالاوم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم که شوما منو گیریفتین

*مامور پلیس که حسابی گیج شده بود بی سیم می زنه به فرماندش و عین قضیه رو گزارش میدهد و در خواست کمک فوری می کنه فرمانده اش هم به او می گه که کاری نکند تا او خودشو برسونه

*فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل می رسوند و به راننده می گوید

*اقا گواهینامه؟

*راننده گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره و به فرمانده می دهد.

*فرمانده می گه اقا کارت ماشین؟

*راننده کارت ماشین که به نام خودش بوده در میاره و می دهد به فرمانده

*فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی پیدا نکرده عصبانی دستور می دهد تا راننده در صندوق عقب را باز کند.

*راننده در صندوق رو باز می کند و فرمانده می بینه که صندوق هم خالیست

*فرمانده که حسابی گیج شده بود به راننده میگه “پس این مامور ما چی میگه؟

*راننده می گوید:چی میدونم والا جناب سرهنگ.لابد الانم می خواد بگه من 180 تا سرعت می رفتم*


دوشنبه 91 آذر 6 , ساعت 2:39 عصر

بدست choobak33 در دسته

 

 

جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتی مناسب پرسید:
-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی در پاسخ گفت:
علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال  وثروت میراث قارون و فرعون و هامانوشداد.

 



مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و

همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
-اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس!

مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید:-علم بهتر است یا ثروت؟
-علی فرمود: 
علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی. 

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود،همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. 
-در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود: 
علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست،

عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
-حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: 
علم بهتر است؛ زیرا اگر ازمال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگرانبیاموزی

برآن افزوده می‌شود.

-نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنارستون مسجد منتظر ایستاده بود،

با تمام شدن سخن امام همان سؤال راتکرار کرد.
-حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند
علم بهتر است؛زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند،

ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

-با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند.

یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند،

 پوزخندی زدند.مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: 
علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. 

مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟

نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود،

پرسید:یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند 
علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاستو کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت:

بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه 
از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم،نیایند!

مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این
چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم!

مردی که آن طرف‌تر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت 
این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است،

به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
-در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،
-که امام در پاسخش فرمود
علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم،

 هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…
-نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی!
علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند.

در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. 
او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت.

مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره

فروتن و متواضع‌اند


فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند.

هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: 
اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.


منبع:
کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142



لیست کل یادداشت های این وبلاگ