پنج شنبه 92 اردیبهشت 19 , ساعت 10:15 صبح
باز هم در مورد توسل
وبلاگ وهابی پژوهی نوشت :
داشتم قرآن میخواندم. تا به این آیه برخوردم:
"وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً" (نساء64)
"وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً" (نساء64)
و اگر آنها که به خود ستم روا میداشتند، نزد تو می آمدند، و استغفار میکردند و رسول هم برایشان استغفار مینمود قطعاً خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.
قرآن را بستم و فکر کردم؛
یعنی اگر می خواهی توبه حتما قبول درگاه الهی شود باید این سه کا را با هم انجام داد: رجوع به رسول، استغفار بنده و استغفار رسول برای بنده
یعنی چی؟ یعنی برای توبه باید به رسول خدا (ص) مراجعه کرد!؟ کمی برام سخت بود. آخر ما یک عمر گفتیم "فقط خدا" و نباید سراغ غیر خدا رفت و این شرک به خداست ولی حالا دارم می بینم که خود خدا در قرآن فرموده که باید برای استغفار سراغ رسول خدا (ص) رفت و از ایشون خواست که برای گناهان ما از خدا طلب بخشش کنند؟
با خودم گفتم که نمیشه فقط به ظاهر یه آیه توجه کرد بهتره که آیه های قبل و بعدش رو هم بخونم تا بهتر متوجه بشم.
قرآن را برداشتم و آیات قبل و بعدش رو هم خوندم و دیدم که کاملا به این موضوع مربوط میشه.
کلام، کلام خدا بود و نمشیه برخلافش حرف زد بالاخره با هرکلنجاری بود قبول کردم.
اما یک مشکل دیگر، زمان حال چطور؟ امروز که رسول خدا (ص) زنده نیست چطور؟
اول با خودم گفتم: حتماً این آیه مال زمان ما نیست، فقط برای مردم همان زمان است، که دیدم منطقی نیست. چون هیچ قید زمانی برای این کار ذکر نشده پس این یک کار برای مردم الان هم لازمه و ضروریه.
بعد از خودم پرسیدم، چطوری الان هم باید به رسول خدا (ص) - که زنده نیست -رجوع کنیم؟ نکند این مجوزی برای زیارت قبر او باشد. و نکند این تائید نظر کسانی باشد که روح را زنده میدانند و دانا؟!
دوباره آیه را خواندم
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ .....
انگار تا حالا این آیه را نخوانده بودم! اما حالا جواب رفقا را چی بدهم؟ مثلاً یه عمره که به ما میگویند روشنفکر... خدایا، چه کنم؟ حقیقت چیه؟
از زمانی که خودم را به مسلمانی شناختم، با هرگونه توسل و زیارت مخالف بودم، این طوری برام بیان کرده و حالیم کرده بودند و مرتب تو گوشمامون میخواندن که این حرفا شرک به خداست... اما حالا می بینم که حرف خدا چیزی دیگریه.
نه نشد!
ای بابا حالا چیکار کنم؟ یه عمره که باد به گلو انداختم و ادعای روشنفکری داشتم و به همه گفتم فقط خدا و دیگر هیچ! و حالا دارم میبینم که برخلاف دستور خدا حرف زدم.
نقل از SHIA-NEWS.COM
نوشته شده توسط سیدعلی.ج | نظرات دیگران [ نظر]